امروز پنجشنبه 01 آذر 1403 http://yazd.cloob24.com
0

منظور از پیش سازمان‌دهنده مفهوم، مطلب یا موضوعى است که در تدریس یک درس مورد استفاده قرار مى‌گیرد تا بوسیله یآن، قسمت‌ها و مطالب مختلفى که رشته‌اى از دانش را تشکیل مى‌دهد، با نظمى خاص سازمان یابد و در ذهن شاگرد جاى گیرد. این‌گونه نظام‌آفرینى در ذهن، با یک مطلب کلى که آن را پیش سازمان‌دهنده مى‌نامیم شروع مى‌شود؛ به عبارت دیگر، پیش سازمان‌دهنده یک مطلب یا مفهوم کلى است که در مقدمه تدریس مى‌آید تا مبحثى را که به شاگردان ارائه داده مى‌شود با مباحث پیشین همان درس مربوط سازد و در عین حال، پایه‌اى براى ارتباط مفاهیم بعدى با مفاهیم پیشین شود و شاگرد بتواند تمام مباحث درس را بصورت یک ساخت منظم و سازمان‌یافته در ذهن خود جاى دهد. در الگوى پیش سازمان‌دهنده، معمولاً مطالب از کلى به جزئى مورد بررسى قرار مى‌گیرد.

اساس نظرى الگوى پیش سازمان‌دهنده: هر یک از الگوهاى تدریس داراى خصوصیاتى است که بر اساس تفکرى خاص بوجود آمده است. این خصوصیات موجب تمایز یک الگو از الگوهاى دیگر مى‌شود. نظریات، الزاماً درست و اثبات شده نیستند و کاربردشان براى تمام موقعیت‌ها قطعیت ندارد. اصولاً هیچ نظرى را نمى‌توان در آموزش بطور مطلق پذیرفت. ارزش‌هاى آموزشى نسبى‌اند و همیشه در رابطه با موقعیت ارزشیابى مى‌شوند. اساس نظرى الگوى پیش سازمان‌دهنده نیز از چنین ویژگى‌هایى برخوردار است. اساس نظرى الگوى پیش سازمان‌دهنده، از ساختار رشته‌هاى مختلف درسى شکل گرفته است. شوآب(1973) (Schwab) براى توصیف مفهوم ساختار، سه مجموعه مشخصهی متمایز، ولى مرتبط با هم را مورد نظر قرار داده است.

1. مفاهیم موجود در هر درس، ساخت ویژه‌اى را بوجود مى‌آورند که در مجموعه به آنها دانش مى‌گویند؛ مانند دانش فیزیک، دانش شیمى و دانش ریاضی.

2. ساخت هر رشته از دانش بر اساس سلسله مراتب شکل مى‌گیرد. ترتیب و توالى مفاهیم در این سلسله مراتب به گونه‌اى است که مفاهیم کلى پیش از مفاهیم جزئى شکل گرفته‌اند؛ بنابراین، در هنگام تدریس، مفاهیم کلى باید قبل از مفاهیم جزئى ارائه شوند.

3. مفاهیم و مطالبى را که مى‌خواهیم در یک رشتهی درسى به شاگرد یاد بدهیم، باید با ساخت شناختى او - یعنى با سایر مفاهیم و مطالب آن رشته که از پیش در ذهن شاگرد بوجود آمده است - مربوط سازیم.

ساخت شناختی چیست؟ مجموعه ی از اطلاعات و مفاهیمی که در زمینه ی یک رشته ی درسی در ذهن فرد به وجود می آید،«ساخت شناختی» او را از آن مجموعه دانش تشکیل می دهد؛مثلاً مفاهیم درس شیمی که از قبل درذهن دانش آموز به وجود آمده است، بر روی هم ساخت شناختی او را در علم شیمی تشکیل می دهد. تمام ساخت شناختی یک شخص بر روی هم ساخت شناختی کلی او را تشکیل می دهد. آگا هی ها و مفاهیم تازه وقتی که با مفاهیم و آگاهی های پیشین ما به عبارت دیگر، با ساخت شناختی ما ربط داشته باشند، بصورت «یادگیری معنی دار» قابل آموختن هستند.

یادگیری معنی دار چیست؟ اگر بخو اهیم مطلبی را براساس الگوی پیش سازماندهنده تدریس کنیم، باید ان را به مطالب گذشته ای که در آن زمینه در ساخت شناختی شاگردان موجود است، ربط دهیم. به یادگیری ای که از این طریق حاصل می شود، یادگیری معنا دار می گویند؛ بنابراین، یادگیری معنا دار به آن نوع یاد گیری گفته می شود که مفاهیم جدید، ریشه در مفاهیم گذشته ی فرد داشته باشد و بر اساس آن بنا شود.در حقیقت، مطالب و مفاهیم پیشین، به منزله پایگاهی است که مطالب جدید با آن ها پیوندی استوار می یابند. پیاژه این مطلب را در نظریه ی رشد شناختی خود تحت عنوان جذب و انطباق بیان می کند.او متعقد است که فردبرای سازگارشدن با محیط، از یک سو واقعیت بیرونی را در ساخت های شناختی خود جذب می کند و ازسوی دیگر ساختهای شناختی خود را برای مقابله با فشار های محیط تغییر می دهد بعبارت دیگر جذب یعنی فرآیند تغیییر دادن ادارکات جدید برای همخوان کردن آن ها با ساخت های شناختی فعلی و انطباق یعنی فرآیند تغییر دادن ساخت شناختی برای همخوان کردن آن با ادراکات جدید.

ویژگى‌هاى الگوى پیش سازمان‌دهنده

الگوى پیش سازمان‌دهنده در برگیرنده مفهومى کلى است که در مقدمه تدریس مى‌آید تا مباحثى را که به شاگردان ارائه داده مى‌شود با مباحث پیشین همان درس مربوط سازد.

مراحل اجراى الگوى پیش سازمان‌دهنده

نخستین گام در اجراى این الگو ارائهی پیش سازمان‌دهنده است. مطلب پیش سازمان‌دهنده باید از مطلب یا مطالب درس جدید کلى‌تر باشد. گام دوم ارائه مطالب و مفاهیم درس جدید است. در گام سوم، باید مثال‌ها و نمونه‌هایى براى تفهیم بیشتر مطالب جدید آورده شود و سرانجام مثال‌ها باید به گونه‌اى ارائه شوند که با مفهوم پیش سازمان‌دهنده مرتبط شوند. مثلاً معلمى مى‌خواهد اندام‌هاى تولیدمثل گیاه را درس بدهد. او درس را مستقیماً از خود موضوع شروع نمى‌کند، بلکه درس را با این مفهوم که تمام جانداران پریاخته براى بقاى نسل تولید‌مثل مى‌کنند آغاز مى‌کند. او پس از یادآورى و تشریح چگونگى تولید‌مثل در جانداران، موضوع درس جدید، یعنى پرچم و مادگى را - که اندام‌هاى تولید‌مثل گیاهان هستند - تشریح مى‌کند و پس از تشریح درس جدید، پرچم و مادگى چند گل معروف و آشنا را مستقیماً یا بوسیلهی اسلاید نشان مى‌دهد.

معلم در بیان تولید‌مثل جانداران سعى مى‌کند با استفاده از اطلاعات و آگاهى‌هاى شاگردان، فهم مطالب جدید را آسان سازد؛ زیرا شاگردان در جلسات گذشته با مفاهیم تولید‌مثل جانداران آشنا شده‌اند. در واقع، او با بیان تولیدمثل جانداران، پایگاهى ذهنى براى فهم درس جدید در ساخت شناختى شاگرد ایجاد مى‌کند. این پایگاه نقش پیش سازمان‌دهنده را به عهده دارد

چگونگى کنش و واکنش معلم نسبت به شاگردان:

در الگوى پیش سازمان‌دهنده، معلم نقش ارائه‌کنندهی مفاهیم پیش سازمان‌دهنده و مطالب درسى را دارد و شاگردان دریافت‌کننده و پذیرندهی مطالب درسى هستند. البته در این الگو، اصول قطعى و جزمى براى عملکرد معلم وجود ندارد. امکاناتى وجود دارند که با بکارگیرى آنها اثربخشى الگو بیشتر مى‌شود. مهم‌ترین نکته این است که معلم باید براى ارائه مطالب درسی، مناسب‌ترین پیش سازمان‌دهنده را انتخاب کند. نکته دیگر اینکه معلم باید اطمینان حاصل کند که شاگردان پیش سازمان‌دهنده را درک کرده‌اند و مى‌توانند آن را به مطالبى که بعداً عرضه مى‌شود ربط دهند. براى حصول اطمینان از این نکته، چند راه وجود دارد. نخست اینکه معلم هنگام تدریس در زمان‌هاى مناسب، پیش سازمان‌دهنده را بازگو کند؛ دیگر اینکه معلم پس از معرفى پیش سازمان‌دهنده، اندکى مکث کند تا شاگردان مطلب کلى را بعنوان پیوند‌دهندهی مطلب پیشین و مطالب جدید تشخیص دهند.

به‌طورى‌که گفته شد، مطابق این الگو، محتواى آموزشى از پیش تهیه مى‌شود و ترتیب و توالى ارائه آنها به نحوى است که قبلاً گفته شد. معلم به عنوان سازمان‌دهنده و نیز ارائه‌کنندهی محتواى آموزشی، در تحقق هدف‌هاى تدریس و بهبود فرایند آن، نقشى فعال و قاطع دارد. در واقع، نحوهی واکنش معلم ارتباط مستقیمى با نحوهی تدریس او دارد. در این الگو، معلم نقش انتقال و ارائه‌دهنده درس را به‌عهده دارد. در مقابل، شاگرد درس را مى‌گیرد، مى‌پذیرد و احتمالاً در ساخت شناختى خود جاى مى‌دهد. البته معلم مى‌تواند براى فعال‌تر کردن شاگردان، از وسایل مختلف آموزشى کمک بگیرد و باعث برانگیختن ذهن و توجه آنان شود. او همچنین مى‌تواند با مطرح ساختن پرسش‌هایی، شاگردان را به اندیشیدن دربارهی مطالب درسى تشویق کند. در هر صورت، جهت ارتباط همیشه از طرف معلم به طرف شاگرد یا شاگردان است. با این همه، شاگردان کم‌کم در مى‌یابند که معلم تنها یکى از عوامل مؤثر در فرایند آموزش است و در همهی موارد نمى‌تواند به تنهایى و با اتکا به دانش اندوختهی خود به هدف‌هاى آموزشى برسد.

ماهیت روابط میان‌گروهى

در این الگو، به علت یکسو بودن جهت انتقال، اطلاعات از معلم به شاگردان منتقل مى‌شود و در نتیجه، امکان کشف و جستجوى مفاهیم براى شاگردان محدود مى‌شود. از طرف دیگر، شاگردان براى بحث و تبادل‌نظر دربارهی مطالب ارائه شده مجال نمى‌یابند؛ به عبارت دیگر، در این الگو، معلم با فرد فرد فراگیران یا با کل آنان ارتباط پیدا مى‌کند، ولى این ارتباط یک‌طرفه است، یعنى شاگردان معمولاً با او و با یکدیگر ارتباط ندارند و در واقع، معلم بر کلاس مسلط است.

براى افزایش روابط میان‌گروهى در این الگو، معلم مى‌تواند با طرح پرسش‌هاى راهنمایى‌کننده، فراگیران را به شرکت در بحث‌هاى کلاس علاقه‌مند کند و از این‌راه، امکان ارتباط بیشتر آنان را با یکدیگر فراهم سازد. پرسش‌هاى راهنمایى‌کننده نه تنها به فراگیران امکان بحث و تبادل‌نظر دربارهی مطالب درسى را مى‌دهد، بلکه آنان را بر مى‌انگیزد تا مفهوم پیش سازمان‌دهنده را بیشتر درک کنند.

شرایط و منابع لازم

در این الگو، معلم و کتاب و کلاس درس فقط منابع و شرایط آموزشى هستند. شرط اصلى براى بکار بردن این الگو وجود معلمى است که از روش‌ها و شگردهاى مناسب براى تدریس، بر طبق الگوى پیش سازمان‌دهنده، آگاهى داشته باشد. چنین معلمى باید بتواند مطالب کلى را از جزئى تمیز دهد؛ زیرا مطالب کلى در ذهن فراگیر چارچوبى مى‌سازد که ممکن است مفاهیم جزئى را بتدریج در خود جاى دهد. او نباید مطالب آموزشى را جدا از هم در نظر بگیرد، بلکه باید آنها را همچون عناصرى بداند که اگر درست در کنار هم قرار گیرند، شکلى را به وجود خواهند آورد که باعث مى‌شود شاگردان از پدیده‌هاى دنیاى پیرامون خود تصویرى درست بدست آورند. با توجه به اینکه او یگانه منبع و منشأ اطلاعات است، باید سخنران خوبى باشد، اما نباید در تمام طول تدریس فقط سخن‌پردازى کند و خود را یکه‌تاز میدان فعالیت‌هاى آموزشى بداند؛ زیرا ممکن است کم‌کم فراگیران متوجه شوند که او به عنوان تنها منبع اطلاعات نمى‌تواند پاسخ‌گوى همهی مسائل باشد. او باید به فراگیران فرصت دهد تا در فرایند آموزشى شرکت جویند. او مى‌تواند با بکار گرفتن کانال‌هاى مختلف ارتباطی، کلاس را از حالت خشک و یک‌طرفه که خصلت این الگوست، بیرون آورد و به این ترتیب، به شاگردان فرصت دهد که بیشتر به خود مطلب توجه کنند تا به او؛ زیرا معلم در هر موقعیت آموزشی، یکى از منابع متعدد اطلاعات است. سایر منابع، از جمله ابزارهاى آموزشی، به شاگردان امکان مى‌دهند تا به مطالب درسى از زاویه‌هاى مختلف نگاه کنند.

محاسن و محدودیت‌هاى الگوى سازمان‌دهنده

الگوى پیش سازمان‌دهنده در نظام‌هاى آموزشى فقیر که معلمانى باتجربه ولى امکانات آموزشى محدودى دارند، الگوى مناسبى است. در این الگو، از یک زمان آموزشى محدود مى‌توان حداکثر استفاده را کرد. علاوه بر این، به علت برنامه‌ریزى دقیق معلم، از اتلاف وقت جلوگیرى مى‌شود و گروه کثیرى از شاگردان با کمترین امکانات آموزش مى‌بینند و مفاهیم، بطور منظم و نظام‌دار، در ساخت شناختى شاگردان جاى مى‌گیرد. این الگو، الگوى مناسبى براى دروس نظرى است، اما واقعیت این است که امروزه بر خلاف گذشته، کلاس درس دیگر فقط محیط آموزش نیست. پیشرفت در همهی زمینه‌هاى فن‌آوری، بویژه فن‌آورى اطلاعات و پیام‌رسانی، نحوهی آموزش و یادگیرى را در دنیا متحول ساخته است؛ مثلاً شاگردان مفاهیم و اطلاعاتى را که در مورد علوم، سیاست و قوانین اجتماعى از وسایل ارتباط جمعی، بویژه تلویزیون مى‌گیرند، بسیار غنى‌تر از اطلاعات خشک کلاس درس است. آیا باز هم باید فکر کنیم که وظیفهی معلم منحصر به دادن اطلاعات و معلومات است؟ آیا معلمان مى‌توانند با جامعهی یاد دهنده امروزى رقابت کنند؟

بدیهى است که هنوز یکى از وظایف مدرسه این است که به شاگردان اطلاعات و معلومات منظم و مرتبطى بدهد، ولى وظیفهی مهم‌تر این است که شاگردان در دوران تحصیل یاد بگیرند که چگونه یاد بگیرند. مدرسه باید به آنها چگونه اندیشیدن و چگونه یاد گرفتن و چگونه زندگى کردن را بیاموزد. آنها باید شیوهی تحلیل کردن و ترکیب کردن را کسب کنند تا بتوانند اطلاعات مختلف و متنوع را جذب نمایند و مورد استفاده قرار دهند. به اعتقاد اکثر صاحب‌نظران آموزشی، یکى از وظایف عمدهی آموزش و پرورش امروزى ایجاد محیطى است که در آن، شاگردان نگرش خاصى از مدرسه و از حرفه آینده خود و بطور کلى از جامعه بدست آورند. متأسفانه، در شیوه‌هاى تدریس و فعالیت‌هاى آموزشى محدود در الگوى پیش سازمان‌دهنده، تمام تصمیمات توسط معلم گرفته مى‌شود. اوست که تصمیم مى‌گیرد چه موضوعى را آموزش دهد و چگونه آموزش دهد. شاگردان در انتخاب موضوع، نوع فعالیت و سرانجام در طرح و اجرا و گرداندن برنامه‌هاى آموزشى نقشى ندارند. در چنین الگویی، نیازها و علایق و توانایى‌هاى شاگردان کمتر مورد توجه قرار مى‌گیرد و به همین دلیل، آنان کمتر احساس موجودیت و مسؤولیت مى‌کنند. آنچه بیشتر مورد توجه است، موضوعات و مفاهیمى است که تدریس مى‌شود. در چنین الگویی، محتوا با زندگى واقعى شاگردان چندان ارتباطى ندارد و به همین دلیل، اگر آنان مواد مورد نظر را بیاموزند و امتحان بدهند، هدف آموزشى تأمین شده است. در الگوى پیش سازمان‌دهنده، به مسائل روانی، عاطفى و اجتماعى شاگردان کمتر توجه مى‌شود و رضایت‌خاطر آنان چندان مورد توجه نیست. فرآورده‌اى چنین نظامى قادر نیستند آموخته‌هایشان را در زندگى واقعى به کار بگیرند.

منبع: فنون و مهارت های تدریس دکتر حسن شعبانی

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه