امروز جمعه 02 آذر 1403 http://yazd.cloob24.com
0

چکیده:

در این پژوهش هدف اصلی بررسی تاثیر طبقه برهویت اجتماعی در بین دانش آموزان سال سوم رشته انسانی شهرستان سنقر بوده است،روش تحقیق پیماشی و جزو تحقیقات کاربردی بوده است، ابزار گردآوری اطلاعات، در گردآوری داد های تحقیق با توجه به اینکه تحقیق از نوع کمی است وروش تحقیق به صورت پیمایشی می باشد، برای گردآوری داده های پیمایش از تکنیک پرسشنامه استفاده شده است.جامعه آماری، در این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر سال سوم دبیرستانهای شهرستان سنقر 500 است. نمونه آماری،شامل 100 نفر از دانش آموزان دختر و پسر سال سوم دبیرستانهای شهرستان سنقر است. روش نمونه گیری،در این تحقیق از نمونه گیری تصادفی از نوع نمونه گیری خوشه ای استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار آماری spss استفاده شده است، دراین پژوهش برای رد یا اثبات فرضیه ها از نوع آزمون گاما استفاده شده است. و در فرضیات خود به بررسی تحصیلات عالی، نوع مسکن،تعدادمسافرتهای سالیانه، درآمد ماهیانه خانواده، شغل پدر بر هویت اجتماعی با سطح معناداری 095/0 پرداخته شد و همانطور که پیش بینی می شد تمام فرضیات ما مورد تایید قرار گرفتند و همه متغیرهای مستقل(تحصیلات عالی، نوع مسکن،تعدادمسافرتهای سالیانه، درآمد ماهیانه خانواده، شغل پدر) بر متغیروابسته(هویت اجتماعی)تاثیر داشته. با این وصف مسئله مورد نظر از نظر ما بحران هویت در دانش آموزان این پایه است، از جمله تاثیرات منفی این مساله، بی اعتمادی به قانونی که هر زمان مستمسک گروه خاصی است، آنومی یا نابسامانی اجتماعی ودر نتیجه آن گسترش انواع و اقسام بی نظمی ها، انحرافات، نا امنی، خشونت و امثال آن از جمله پیامدهای اجتماعی بحران هویت در جامعه است.

مقدمه:

انسان و جایگاه او در جهان مدت ها است که ذهن همه را به خود مشغول داشته وموضوع مناسبی برای تحقیق اجتماعی بوده است در جوامع امروزی انسان از ابعاد گوناگونی مورد مطالعه قرار گرفته است و از آنجا که هویت نیز بخش مهمی از وجود انسان است و زندگی او تحت تأثیر هویتش است بنابراین بررسی هویت انسان ها بسیار قابل توجه است.(مجله جامعه شناسی، 1386:ص86)

بازکاوی مسأله هویت ما را به آغازه های تاریخ انسان بازمی گرداند. از دیرباز، انسانها به دنبال تعریف و شناسایی خویش، قبیله، قوم و ملیت و نیز کشف تمایزات خود از دیگران بوده اند. مفهوم هویت، در حقیقت پاسخی به سوال «چه کسی بودن» و «چگونه شناسایی شدن» است. پاسخ به این سوالات است که هر کدام از انسانها را از همنوع او و ارزشهای وی را از ارزشهای دیگران متمایز می کند، همچنین تعلق فرد را به یک گروه خاص نشان می دهد او کیست و به چه جامعه ای و ارزشهایی تعلق دارد. مفهوم هویت و تفسیر ارائه شده از آن. همواره هماهنگ با تحولات سیاسی- اجتماعی جوامع بشری، در معرض تغییر بوده است. انسانها در طول تاریخ در کنار هویت فردی، دارای هویت جمعی نیز بوده اند که آنها را به جمع بزرگتری پیوند می داده است.(وزیری، 1384: ص24).

هویت اجتماعی احساس تعلق و وابستگی به یک جامعه است به گونه ای که عضو یک جامعه از سایر جوامع متمایز باشد و فرد در مقابل معیارها و ارزشهای جامعه خود احساس تعهد و تکلیف کند و در امور مختلف آن مشارکت جوید انتظارات جامعه را از خود پاسخ دهد و در موقع بحران سرنوشت و غلبه بر بحران برای او مهم باشد یکی از جنبه های هویت، هویت طبقه اجتماعی است که به تلقی افراد از طبقه اجتماعی شان اشاره دارد. (مجله جامعه شناسی، 86:ص 92)

مفهوم طبقه از بنیادی ترین مفاهیم علوم اجتماعی است هرچند متفکران اجتماعی در قرون قدیم به آن اشاراتی داشته اند اما این مارکس بود که با پیش کشیدن این مفهوم و مبنا قرار دادن آن در تمامی تحلیل ها و بررسی های تاریخی اجتماعی اقتصادی اش اهمیت مضاعفی به آن بخشیده است و آن را به صورت یک مفهوم فعال در جامعه شناسی کلاسیک مطرح نمود هرچند که باید بین مفهوم مارکسی با طبقه برداشتهای مارکسیستی آن تفکیک قائل شد اما همان گونه در متن می آید خود مارکس هم تعریفی مشخص از طبقه ارائه نداده بلکه در سراسر آثار خویش به صورت ضمنی به ویژگی ها وابعاد آن اشاره کرده است. اما اولین کسیکه به طور منظم و با اهمیت خاصی که به این مفهوم داده آنرا مبنای نظریه پردازی خود نموده است، شخص کارل مارکس می باشد در واقع این مارکس بوده که بیشتر از هر نظریه پرداز و متفکر دیگری چشم انداز پرداختن به طبقات و سلسله مراتب اجتماعی را به یک مطالعه علمی طبقه اجتماعی بدل نمود وی در این نظریه پردازی تا به آنجا پیش می رود که مفهوم طبقه اجتماعی را در یک چشم انداز تاریخی با هدف کشف قوانین علمی تاریخ «نوعی فلسفه تاریخ علمی» پردازش می نماید.

سابقه مطالعات مرتبط با جوانب مختلف طبقه اجتماعی، نسبتاً طولانی به دهه 1940 میلادی برمی گردد و در آن سالها علی رغم حضور زنان در برخی مشاغل با توجه به ساختار خانواده منبع اصلی تأمین درآمد خانوار محسوب می شد و بقای خانواده تنها توسط موقعیت شغلی او تعیین می گردید، بنابراین موقعیت اجتماعی زنان از وضعیت اجتماعی و شغلی همسرشان قابل استنباط بود. با رشد بیشتر مشارکت اجتماعی زنان و افزایش تعداد زنان شاغل و همچنین تغییر در ساختار خانواده جامعه شناسان به سوی بررسی فرضیه ای سوق پیدا کردند که آیا هویت اجتماعی زنان متأثر از طبقه اجتماعی آن ها است یا موقعیت شغلی خودشان را در تعیین طبقه اجتماعی شان با اهمیت تر تلقی می کنند.(مجله جامعه شناسی، زمستان 86:ص 92)

بیان مسئله:

عمدتاً هویت را حقیقت شیء یا شخص دانسته اند که مشتمل بر صفات جوهری است. همچنین در معنی لغوی هویت را مترادف شخصیت، ذات، هستی و وجود و نیز این همانی بر شمرده اند. اما در روانشناسی اجتماعی تعریف واقع بینانه تری از آن ارائه شده است. در این رشته، مفهوم هویت با اضافه اجتماعی در نظر گرفته شده و به صورت هویت اجتماعی است. در تعریف گفته شده هویت اجتماعی اشاره به شناسایی خود در ارتباط با دیگران دارد. از این نظر هویت اجتماعی فرد از طریق عضویت او در گروه های متعدد اجتماعی به دست می آید. چارلز هورتن کولی نیز در مفهوم خود آینه سان درباره هویت اجتماعی فرد می گوید: تصور فرد از خویش و نوع احساسی که از خود دارد با رویکردی تعیین می شود که فرد فکر می کند دیگران نسبت به او دارند. در واقع فرد تصور می کند که در اذهان دیگران برداشتی از قیافه، رفتار، هدف ها و کردارش وجود دارد و از طریق این تصور دیگران درباره خود است که فرد هویت می یابد.البته هربرت مید با تفکیک خود به دو بخش فاعلی و مفعولی، معتقد است با این من فاعلی است که ماهیت و شخصیت می یابم. اما منظور او در واقع فرایند یک پارچه ای در من است که طی آن کلیه نکته نظرها، ایستارها و نگرش های دیگران در گروههای اجتماعی هم عضویت با فرد و کلاً با جامعه به صورت شخصیت یگانه ای درآمده و فرد از طریق این همانی با آن هویت می یابد.

در حال حاضر این بحث هویت به عنوان یکی از مهمترین مسایل اجتماعی در آمده است و دانش آموزان این پایه تحصیلی را رو به بحران هویت و آسیبهای دیگر می کشاند و فرد را به خودباختگی و ازخود بیگانگی می کشاند و این مسئله هم باعث می شود که فرد از کجا آمده،به کجا می رود، چه هدفی را دنبال می کند و.... نتیجه ای که از طرح موضوع هویت اجتماعی می خواهیم بگیریم آن است که از آنجا که مبدا هویت اجتماعی افراد از طریق تعلق به گروههای یک جامعه و ارزشهای اجتماعی آن گروههاست، بنابراین چنانچه گروههای اجتماعی در یک جامعه خاص ارزشهای متجانس و همخوان یا نزدیک به هم داشته باشند، فردی که هویت خود را از گروههای متعدد عضویت می گیرد، دارای شخصیتی منسجم خواهد بود و هویت و این همانی او با ارزشهای گروههایی که به آنها متعلق است دارای انسجام درونی خواهد بود.

اجمالاً اگر در سطح خرد، هویت اجتماعی فرد را در نظر بگیریم، بر اساس تعریف کنش متقابل نمادی گرایان، این هویت سر در عناصر اجتماعی دارد و از طریق تعلقهای فرد به گروههای اجتماعی عضویت تعیین می شود. (معید فر، 1385: صص 89-90)

متقابلاً چنانچه ارزشهای گروههای اجتماعی عضویت فرد با یکدیگر متعارض و متباین باشد، تبعاً فرد نیز دچار تعارض نقش و پایگاهی شده و از روان پریشی، بی هویتی، و شخصیت چندگانه رنج خواهد برد. چنین وضعیتی در جامعه را که اکثر افراد آن دچار روان پریشی، بی هویتی و یا چندگانگی در شخصیت باشند، مساله اجتماعی با عنوان بحران هویت یا تعارض نظام ارزشها نامیده ایم.

با این وصف از نظر ما بحران هویت یک مساله اجتماعی است در شرایطی که به واسطه تعارض شدید ارزشهای اجتماعی در جامعه کلی، افراد جامعه به جای داشتن یک هویت منسجم، به گروههای متباینی تقسیم شده و هر یک به تقلید کورکورانه شخصیتی غیر واقعی و ناسازگار با واقعیت ملموس شان مشغول باشند.(معیدفر،1385:صص93-90).

از جمله پیامدهای دیگر این بحران، پیامدهای اجتماعی است. بی اعتمادی به قانونی که هر زمان مستمسک گروه خاصی است، آنومی یا نابسامانی اجتماعی ودر نتیجه آن گسترش انواع و اقسام بی نظمی ها، از هم گسیختگی ها، انحرافات، نا امنی، خشونت و امثال آن از جمله پیامدهای اجتماعی بحران هویت در جامعه است.پیامدهای اقتصادی را نیز بایستی به بحران هویت افزود. جامعه ای که در معرض بحران هویت و بی نظمی و نابسامانی و عدم ثبات در نظام سیاسی، اجتماعی است. قطعاً اقتصادی متورم و ناسالم دارد. عدم رغبت سرمایه گذاری داخلی و خارجی،عدم رشد یافتگی نیروی انسانی و برنامه ریزی روزمره و تزلزل، ارکان اقتصاد یک جامعه را تزلزل ساخته و نتیجه آن عقب ماندگی، توسعه یافتگی، تورم، بیکاری و فقر و بی عدالتی است. بحران هویت،پیامدهای فرهنگی نیز دارد. از جمله این پیامدها، فقدان نظام تعلیم و تربیت منسجم و کارآمد است. از آن جا که ارزش های نظام تعلیم و تربیت و یا به عبارت دیگر آبشخور این نظام به شدت متعارض است، بنابراین هم درمیان نهادهای مختلف این نظام، مثل مدرسه، خانواده و رسانه ها و هم در درون هر یک از نهادها چه در مقاطع زمانی مختلف و چه در مقطع زمانی واحد، اختلاف ودرگیری و تقابل وجود دارد.(معیدفر،1385:صص9997)

تعاریف اصطلاحات و مفاهیم رایج:

طبقه اجتماعی:

شامل مجموع اشخاص یا گروه هایی است که به عنوان یک واحد اجتماعی در سلسله مراتب منتظم جامعه به حساب می آیند. هر طبقه در جامعه پایگاهی خاص دارد، یعنی دارای منزلتی خاص است و در درون قشر های اجتماعی در سطحی مخصوص جای می گیرد.(مجله جامعه شناسی، تابستان 86:ص 112).

هویت طبقه اجتماعی:

هویت طبقاتی اجتماعی به تلقی افراد از طبقه اجتماعی شان اشاره دارد.(همان منبع)

هویت:

هویت در اصل لفظ عربی بوده و از ضمیر «هو» او می باشد. اشتقاق یافته است. عرب ها که در دوره های شکوفایی تمدن اسلامی منطق و فلسفه را از یونانیان ترجمه کردند، از کلمه «هو» هویت را اشتقاق نمودند و از «ماهو» ماهیت را خلاصه سخن اینکه منظور از هویت، شناسه هایی است که انسان و یا جامعه او را معرفی می نماید. مفهوم هویت در حقیقت پاسخی به سوال «چه کسی بودن» و چگونه شناسایی شدن است، پاسخ به این سوالات است که یک فرد انسانی را از همنوع خود متمایز می کند.

هویت اجتماعی:

احساس تعلق و وابستگی به یک جامعه است، به گونه ای که عضو یک جامعه از سایر جوامع متمایز باشد و فرد در مقابل معیار ها و ارزش های جامعه خود احساس تعلق کند.(مجله جامعه شناسی ایران،زمستان 86: ص 95).

بحران هویت:

بحران هویت یا گمگشتگی نیز عدم موفقیت یک فرد است در شکل دادن به هویت فردی خود؛ اعم از اینکه به علت تجربه های نامطلوب کودکی باشد یا شرایط نامساعد فعلی (ستوده،1386: ص130).

خودانگاره:

عبارت است از مجموع افکار و احساسات فرد درباره خود به عنوان یک موضوع خودانگاره دارای دو بعد کلی است: هویت ها و خودارزیابی ها (نامه علوم اجتماعی، 1381: ص 134).

اساس یا بنیاد هویت:

هویت، عبارت است از مجموعه خصایصی که شخص یا احساس درونی را تعیین می کند. احساس هویت از مجموعه متفاوت احساس ها ترکیب می شود. مانند: احساس وحدت، احساس همسازی، احساس تعلق، احساس ارزش، احساس استقلال واحساس اعتماد سازمان یافته بر محور اراده موجود.

مشخصه های هویت:

هویت مبین مجموعه خصایصی است که امکان تعریف صریح یک شیء یاشخص را فراهم می آورد.

احراز هویت ظاهری یعنی جستجوی این ویژگی هادرباره ی شخص یا شیء مورد نظر، زمینه هایی وجود دارند که در تعریف یک هویت مسأله ای ایجاد نمی کنند مانند تمام اشیای مادی. عناصر تشکیل دهنده ی یک ماده شیمیای مصرف آن است که مشخص ارتباطات ترکیب و ساختار تشکیل دهنده ی آن ها، همراه با شاخص هایی نظیر بو و طعم می باشند. تعریف یک کودک به معنای این است که او را از جهات متعددی مانند:

سن، جنس، وزن، قد، محیط های خانوادگی، مدرسه،استعداد، علاقه مندی ها،عادات، عقده ها، شبکه ارتباطات دوستانه، فعالیت های ورزشی، خصلت های اخلاقی و واکنش های خاص تبیین کنند. تعریف محیط اجتماع خانوادگی(هویت خانوادگی یک مسأله هویتی است که چندین مفهوم روانی – اجتماعی –جامعوی و جامعه شناسیک را شامل می شود) همین وضع در مورد اجزای هویت نظیر نظام ارتباطات و نظام خصلت های روانی نیز(زیر مجموعه) صادق است.

مجموعه خصایل اصلی مبین هویت ممکن است با یک عنصر بارز شده یا تکمیل شود. چنین عنصری را می توان نشانه هویتی یا «امضا» تلقی کرد. (شیخاوندی، 1380: صص 9-11).

نظریات:

ژ.گابر:

ژ.گابر، در کتاب «جامعه شناسی از خود بی خود شدن» می نویسد:

برای اکثریت عظیم مردم، تنها ارضای میل به در هم آمیختن با دیگران، تعلق یافتن و جهت به هستی خود دادن، بدین سبب است که فرد هویت خود را از ایل، تبار، قوم و ملت، دین کده و میهن و یا از یک هاله ی بسته ای از جامعوندی می گیرد. شناساندن خود بوسیله یک گروه اجتماعی، طریقی برای اعتلای فرد محسوب می شود. به معنای دیگر، اساساً این تئوری دورکیمی در «دین بدوی» است که افراد با شرکت در آیین های دینی از طریق همبستگی با دیگران احساس هویت می یابند.

بنا به نظر دورکیم در میان بدویان، تجربه مبهم اهلیت (جامعوندی1) وسیله اعتلای هویت فرد می شود؛در صورتی که طبق نظر کوستلر2نیار به اعتلای هویت، فرد را به سوی اهلیت می کشاند.

ل.سباگ، در کتاب «مارکسیسم و استروکتورالیسم» می نویسد: «از خود بی خود شدن» عبارت از تضاد بین آرمانهای جامعه وی از یک سو و واقعیتهای جامعه از سوی دیگر است.(شیخاوندی،1380: ص 40)

نیکولاگاریمالدی:

گاریمالدی معتقد است که هر «از خود بی خود شدنی» بیانگر نقض حقیقت است در برابر غیر حقیقت که به فرد می انجامد. فرق بین آنچه هستیم و آنچه میل داشتیم باشیم و روزگار را به سر بریم؛ فرق بین حرمت ممکن و ناپایداری حقیقت؛ فرق بین انتظام جهان و انتظام پنداریهای ما؛ فرق بین عالم متعلق به دیگران و عالم متعلق به ما. ما از «خود» بی خود گشته ایم.......... زیرا که می دانیم آزادی با کسب آزادی، تمامینت وجود و تعارض زدایی از آن تحقق می یابد..... در پی نفی امیال ما است که «از خود بی خود شدن» پدید می آید زیرا که ما حقیقت را انکار می کنیم به علت اینکه حقیقت امیال غیر حقیقی ما را رد می کند. اگر ما غیر حقیقی را نمی خواستیم حقیقت مورد انکار قرار نمی گرفت (شیخاوندی،1380: ص 41)

اگر بنیان های مردانه ی بررسی های لایه بندی اجتماعی را نقد و ارزیابی می کند و پیش انگاره های مربوط به آن را مورد انتقاد قرار می دهد. در دید او گزیدن خانواده به عنوان واحد تحلیل بر پایه ی این باور است که همه افراد در خانواده زندگی می کنند. وی این را آشکار نادرست می داند. زیرا امروزه بخش بزرگی از جمعیت بالای 18 سال مستقل و ناوابسته به خانواده دسته بندی می شود. این پیش انگاره نیز که واقعیت اجتماعی خانواده بر پایه ی پایگاه سرپرست خانواده معین می شود نادرست است. پژوهش های تجربی کنونی، اغلب درصد پاسخگویی به این سوال با توجه به نمادهای مورد نظر خود از طبقه و وضع پایگاهی زنان هستند، نمادهایی همچون درآمد خانواده، شغل مرد سرپرست خانوار، یا شناسایی دربرگیرنده ی شغل که بر پایه ی آن جایگاه طبقاتی خانواده تعیین می شود.

اگر این رویکرد را دارای اشکالاتی می داند. برای نمونه، آن که خانواده با پایداری طبقاتی کاملی که درون اش دارد واحد منطقی تحلیل است. جایگاه اجتماعی خانواده با شغل سرپرست خانواد تعیین می شود، این که مرد لزوماً سرپرست خانوار است و زنان اگر با مردی زندگی کنند بازهم طبقه ی خود را تعیین نمی کنند، و سرانجام آن که نابرابری میان مرد و زن گوهری و دوری ناپذیر است.

در زمینه مفهوم سازی ونظریه پردازان هویت در حوزه علوم اجتماعی و روانشناسی، رویکردهای نظری زیر معرفی می شود:

برخی سه رویکرد در نظریه پردازی هویت ذکر می کنند که عبارت اند از: سازه گرایی اجتماعی ماهیت- جوهرگرایی ورویکرد گفتمانی. در رهیافت سازه گرایی اجتماعی، هویت ساخته و پرداخته شرایط اجتماعی است. نگرش جوهرگرایی، دیدگاه ذات گرایان است. اینان برای هویت جوهری ثابت و ایستا قائل هستند. نظریه گفتمانی هم به جریان پسامدرن تعلق دارد ورهیافتی است که از رهگذر انتقاد از جریان مدرنیته حاصل شده است. دراین رویکرد اعتقاد بر این است که هویت دستاورد گفتمان هاست.

بعضی از نظریه پردازان علوم اجتماعی نیز در طبقه بندی رویکردهای هویت، از هویت پیشامدرن، هویت مدرن،وهویت پست مدرن یاد می کنند:

هویت پیش مدرن (سنتی): درجوامع سنتی، هویت همواره اجتماعی و هویت فردی اغلب ثابت وایستا وبر تعریف مشخصی استوار بوده است. در این نظام از جایگاه و موقعیت انسان و چیستی و کیستی او پرسش نمی شده؛ لذا هویت فردی معنا و اعتباری نداشته است.

هویت مدرن: در رویکرد مدرن به هویت که با ورود به عصر روشنگری در دوران مدرنیته و مواجه شدن هویت با بحران شکل گرفت،انسان در پیوند با امکانات وسیع و پردامنه ای که جامعه در اختیار او نهاده است،هویت خود را برمی گزیند و در این دوران مسئله ای به نام فاعل شناسا سوژه مطرح شد و انسان در مرکز کهکشان ودر تلاشی برای یافتن خویشتن واقعی خود قرار گرفت.

هویت پست مدرن: در دوران پست مدرن که گستره ای از هویت های تازه و گوناگونی سربرآورده، جوامع نیز با شتاب بی سابقه ای در حال چند پاره شدن هستند، داشتن هویت یک پارچه،آگاه و یگانه- که دستاورد فلسفه دکارت بود – برای انسان دشوار و گاه ناممکن است. نظریه پردازان پست مدرن هر گونه اندیشه خویشتن را- که دستاورد پاره پاره و تصنعی، ذهنیت و هویت ناپایدار و غیر ذاتی و پراکندگی و تجزیه فرد را بنیان نهادند. فردریک جیمسون و ژان بودریا نشان دادند که چگونه خویشتن هایی که در مدرنیته به دست آمدند، در بحبوحه مصرف گرایی و فرهنگ توده ای نابود شدند.

میشل فوکو و ژاک لاکان نیز اذعان کردند خویشتن ثابت و منسجم از او هم چیزی بیش از یک توهم نبوده است. استوارت هال هم نظریه پنج گسست یا تحول عمده در گفتمان های شناخت مدرن را مطرح می کند. تحت تاثیر پنج گسست هال، سوژه عصر روشنگری که دارای هویتی ثابت و پایدار بود، به هویت های باز، متضاد، ناقص و چند پاره تبدیل شد.(فصل نامه علمی – پژوهشی،وزارت علوم وتحقیقات: صص 34-36).

نظریه سیمن:

بنا به تعریف و تحلیل سیمن از بیگانگی یا بی هویتی، اشکال پنج گانه ای در ابعاد فرهنگی – جامعوی-روانی می تواند پایدار شود. این اشکال پنج گانه عبارتند از:

1- بی هنجاری یا ناهنجاری، یا بی روایی

2- بی توانی یا ناتوانی

3- بیهودگی یا پوچی، یا بی هدفی

4- بیگانگی از جامعه یا بیگانگی جامعوی، «خود» جامعوی را از دست دادن

5- بیگانگی از «خود» یا از خود بیگانگی

چنانکه از این تقسیم بندی سیمین بر می آید«از خود بیگانگی» یکی از اشکال پیدایی «بی خودشدن» یا «آلیناسیون» است نه تمام آن.

این پنج حالت حداقل ابعادی است که درشکافتن «خود» یا «منش جامعوی» می یابیم، به معنای دیگر«خود» جامعوی انسان، آمیزه ای است از این عناصر یا حالات روانی – جامعوی (شیخاوندی، 1380: ص42).

ژرژگورویچ:

ژرژ گورویچ جامعه شناس فرانسوی که در زمینه طبقات اجتماعی صاحب سر بوده ونظریاتش را در کتاب تحت عنوان «مطالعه درباره» طبقات اجتماعی به تحریر کشیده است از جمله صاحب نظرانی است که به تفضیل عقاید صاحبنظران معروفی را درباره طبقات اجتماعی شرح داده و به نقد کشیده است.

سلک، درجات اداری وصنعت طبقات وجود نداشت بلکه بیشتر مراتب سرمایه گورویچ در آغاز این کتاب می نویسد: پیش از بالا گرفتن کار به عبارت دیگر در بسیاری از جوامع گروه های پیش از این ها نیز کاست های با موقعیت های موروثی وجود داشت. صنف ها یافت می شد تحمیلی وجود داشته که نوعی رابطه سلسله مراتب در بین آن ها برقرار بوده است

گورویچ پس از طرح نمودن تعاریف متعددی از جامعه شناسان مختلف خود تعریف زیر را ارائه می دهد طبقات اجتماعی گروه های خاص واقعی فاصله داری هستند که خصائص آن ها عبارتند از «ماورا کارها بودن» گرایش شدید به شالوده پذیری. مقاومت در برابر نفوذ جامعه کل و تباین اساسی نسبت به یکدیگر، وی در ارتباط با گروه های واقعی می نویسد: گروه های واقعی آن هایی هستند که اعضایشان بی آنکه آشکارا خود بخواهند و یا آنکه از القائات یک سازمان با یک قدرت معین تبعیت کنند عضو آن ها می شوند. ودر مورد مقاومت پذیری تبیین گورویچ آن است که گروه های مقاوم حس می کنند که از سلسله مراتب مستقر گروه ها کنار گذاشته شده اند مانند مهاجرانی که می بینند حق انکار کردن ندارند، اقلیت های قومی که تحت تعقیب و آزار قرار می گیرند، بیکارانی که سالیان دراز بیکار می مانند.

واما خصلت شالوده پذیری به معنای آن است که «طبقات گرایشی آشکار به شالوده پذیری دارند، لکن از آنجا که طبقات «فوق کار کردی» همواره سازمان نیافته باقی می مانند. شالوده و سازمان هرگز یک چیز نیستند. هر طبقه تشکیل شده ای دارای یک شالوده واحد و محکم است اما نمی تواند در یک سازمان واحد متجلی گردد. حتی چندین سازمان منطبق بر هم به نحوی جزیی و ناتمام قادر به بیان ماهیت طبقه اند.

گورویچ علاوه بر تعریفی که ذکر آن گذشت در خاتمه کتاب خود به عنوان نتیجه گیری وجمع بندی کلی از آنچه که مورد بحث قرار داده است تعریف جامع و مانعی از طبقات اجتماعی به شرح زیر بدست داده است:

طبقات اجتماعی از گروه های خاص بسیار وسیع اند که به عنوان جهان بزرگی مرکب از گروه های فرعی از وحدتی خاص برخوردار هستند که مبتنی است بر ماوراء کارها بودن، مقاومت در برابر نفوذ جامعه کل، تباین اساسی با یکدیگر و شالوده پذیری شدید مشتمل بر آگاهی تکنیکی و وظایف اقتصادی تکامل این نوع گروه ها که فقط در جوامع کل صنعتی شده ای که الگوهای ویژه فرهنگ جمعی متفوق و آثار علاوه بر مشخصات قبل واحد ویژگی های ذیل نیز می باشند یافته ای دارند پدید می آید:

طبقات اجتماعی گروه های واقعی گشاده فاصله دار و از نوع تقسیمی پایدارند که فاقد سازمان بوده و فقط دارای اجبار مشروط می باشند. بطور خلاصه از مجموع گفتار گورویچ درباره طبقات اجتماعی تعریفی بدین مضمون می توان ارائه داد: طبقات اجتماعی گروه های خاص بسیار وسیعی مرکب از گروه های فرعی متعددند که از وحدتی خاص برخوردار بوده، در برابر نفوذ جامعه کل مقاومت نموده دارای شالوده خاص و تباین اساسی بین خود بوده وبه صنعت وابسته باشند.(www.google.com).

صاحب نظران برداشت های متفاوتی از هویت و ابعاد مختلف آن دارند.در مجموع سه چارچوب نظری کلان در مورد ماهیت پدیده هویت ملی، فرایند ظهور و چگونگی یا امکان و تحول آن وجود دارد. به عبارت دیگر، هر نظریه سعی می کند سه مؤلفه چیستی هویت ملی، ذکر عناصر آن و تداوم یا تحول آن را توضیح دهد. این سه نظریه عبارت اند از: ازلی انگاری،مدرنیستی و نگاه راه میانه ی آنتونیاسمیت در مورد «ریشه ی قومی – تاریخی ملت ها».

اولین نقطه عطف پذیرش خودآگاهانه شریعت اسلام به عنوان جایگزین دین زردشتی است که از آن پس اسلام جزو عناصر هویت ملی ایرانی شد و نقطه عطف دوم پذیرش اندیشه سبک حکومت دموکراتیک ومشروطه و نظام سیاسی مدرن به عنوان جایگزین نظام موروثی پادشاهی بود که با تحولات مردم سالارانه عصر مدرن سازگاری نداشت.

کارل مارکس:

مارکس جریان«از خود بی خود شدن» را به شیوه تولید سرمایه داری نسبت داد و خاستگاه جامعوی اقتصادی و روانی برای چنین پدیده ای ابداع نمود. وی معتقد شد که در پی تولید زنجیری و ماشینی وجود انسانی کارگر تجسد می یابد و به بخشی از ماشین و تابع حرکت آن تبدیل می گردد. کارگر به عنوان انسان نه، بلکه به عنوان یک نیروی کمکی ماشین، به نرخ آزاد در بازار خریداری می شود و ضمیمه دستگاه خودکار و سازنده می گردد. او بدون اشتراک در طراحی تولید و در مدیریت کارخانه از عاقبت دست آوردهای خود نیز بی خبر می ماند و به یک فشار«پرس» یک نقطه جوش، پیچاندن یک پیچ و گرداندن یک اهرم.... بسنده می کند و بر خلاف پیشه وران قرن نوزدهم نمی تواندشاهد محصول و دست پرورده خود از آغاز تا پایان باشد.

در «خانواده مقدس» مارکس متذکر می شود که:«دو طبقه پولداران و پرولتر هر دو به نوعی از «خود بی خودی» مبتلا می شوند با این تفاوت که پولداران داوطلبانه بدان تن می دهند و در آن تأیید و تصدیق وجود خود را می یایند، قدرت خویش در آن تابان می بینند و نمود هستی انسانی را در آن متجلی می انگارند.

در صورتی که پرولتاریا متوجه می شود که در چنین از «خود بی خودی» نابود گشته است ودر آن ناتوانی و واقعیت یک هستی غیر انسانی را مشاهده می کند. بدین سان معلوم می گردد فراشد«ا زخود بی خود شدن» همه را در بر می گیرد ولی نحوه ابتلا و اثرات آن بر حسب وابستگی افراد به طبقات متفاوت فرق می کند.

برای این که انسان جهان محمول خود را بسازد یا خلاقیت خویشتن«خود» را به ثبوت می رساند چنین فراشد تولیدی زندگی خلاق او را، به گونه ای در برون از وجود وی به نمایش می گذارد، از برکت تولید طبیعت به مثابه دست مایه و واقعیت او محسوب می شود. بدین سان انسان وجود خود را در محصول کار خویش، در دنیایی که آفریده است می بیند.(شیخاوندی، 1380: صص 36-37).

به عقیده مارکس همه نهادهای عمده جامعه سرمایه داری از دین و دولت گرفته تا اقتصاد سیاسی، دچار از خود بیگانگی اند. وانگهی این جنبه های گوناگون از خودبیگانگی وابسته به یکدیگرند. عینیت بخشی کار خود بیگانگی است. درست همچنان که انسان تا زمانی که تحت تاثیر شدید دین است. ذات خویش را تنها می تواند با یک هستی از خودبیگانگی و موهوم عینیت بخشد. تحت چیرگی نیاز خودخواهانه نیز تنها می تواند خودش را تایید کند واز طریق قراردادن فراورده های تولیدی وفعالیت شخصی اش تحت تابعیت و چیرگی یک هستی بیگانه و وابسته ساختن آنها به اعتبار یک هستی باز هم بیگانه یعنی پول، چیزهایی را تولید نماید.

«پول همان ذات از خود بیگانه کار و وجود انسان است. این ذات بر انسان چیره می شود و مورد پرستش او قرار می گیرد». «دولت همان واسطه میان انسان ها و آزادی بشری است. درست همچنان که مسیح واسطه ای است که انسان همه عدم اولوهیت و همه آزادی انسانی اش را در گرو او می گذارد».پس، انسان در همه نهادهایی که گرفتارشان شده است، با از خودبیگانگی روبرو است. اما به نظر مارکس از خودبیگانگی در محل کار از همه بیشتر اهمیت دارد، زیرا که انسان به عقیده او،گذشته از هر چیز دیگر،یک انسان سازنده است«دستاورد سترگ پدیده شناسی هگل.. این است که او از خود آفرینی انسان را به عنوان یک فراگرد در نظرمی گیرد... و بنابراین ماهیت کار را درک می کند و انسان دکتر عماد افروغ:

هویت یک مفهوم کاملاً انتزاعی نیست و از طرفی یک مفهوم نظری به شمار می رود. هر مفهوم نظری تا حدودی انتزاعی است و جنبه هایی از انتزاع را هم در بر دارد. بدون یک بحث نظری، فلسفی و یا شبه فلسفی نمی توان ورود خوبی به بحث هویت داشته باشیم. اتفاقاً بحث من این است که هویت اگر به لحاظ نظری درست تعریف شود کاملاً جنبه عینی و انضمامی پیدا می کند.

دکتر علی شریعتی:

هویت دارای یک عنصر ثابت و چند عنصر متغیر است. اگر هویت را ثابت در نظر بگیریم نمی توان پاسخگوی پیچیدگی ها و سوالاتی که در خصوص هویت مطرح می شود، باشیم. اما در بحث هویت بیشتر به دنبال عنصر ثابتی می گردیم که به رغم تغییر و تحولات بیشماری که در طول تاریخ صورت گرفته، به صورت یک امر ثابت باقی مانده است. از همین رو می توانیم هویت را ترجمانی از وحدت در عین کثرت بدانیم.(نشریه راه مردم، 1383، ص2).

در تبیین توصیف و تشریح مشکلات از سوی شریعتی «خویش»«شخصیت» و «هویت» از معانی کلیدی و بنیادین می باشند. این مفاهیم که کم و بیش در دیدگاه شریعتی،‌معنی و تعریف یکسان و مشابهی را دارا هستند مجموعه ای از سرمایه ها در نظر گرفته می شوند که شخص از تاریخ و فرهنگ و مذهبش می گیرد. او بزرگترین تجلی این شخصیت هویت و خویشتن را در قضاوت های انسان می بیند.

اما این خویشتن در فرهنگ مامورد تحقیر واقع شده است. فاقد انتخاب و اختیار است از تاریخ، فرهنگ و منابع فرهنگیش بریده است و هر چند که شخصیت هرگز بدون داشتن رابطه با دیگری شکل نمی گیرد اما تمدن ما در رویارویی با تمدن غرب به زوال و انحطاط دچار شده است. زوال و استضعافی که به گمان شریعتی بهترین مفهوم برای توجیه و تفسیر انحطاط ماست. به گمان او در مفهوم استضعاف همه معانی استبداد، استثمار،استعباد و استحمار که ما در آن قرار داریم، نهفته و پنهان است.

او برای توضیح بهتر این استضعاف،مفهوم الیناسیون را از متفکران مطرح مغرب زمین چون: هگل،‌فوئرباخ،مارکس،هایدگر،سارتر،و یاسپرس به عاریت می گیرد و آن را حلول یک «غیر» و «بیگانه» در انسان می نامد. حالتی که فرد بیگانه را خود احساس می کند و در نتیجه «خویشتن» را گم می کند و نوعی «محو ومسخ ماهوی» در او پدید می آید. ا... نتیجه کار خودش می داند.(کوزر،1379: ص70)

فرضیات:

1. به نظر می رسد بین نوع مسکن و هویت اجتماعی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

2. به نظر می رسد بین تحصیلات افراد خانواده و هویت اجتماعی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

3. به نظر می رسد بین شغل پدر و هویت اجتماعی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

4. به نظر می رسد بین میزان درآمد خانواده و هویت اجتماعی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

5. به نظر می رسد بین تعداد مسافرت های سالیانه و هویت اجتماعی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

در گردآوری داد های تحقیق با توجه به اینکه تحقیق از نوع کمی است وروش تحقیق به صورت پیمایشی می باشد، برای گردآوری داده های پیمایش از تکنیک پرسشنامه استفاده شده است، نکته اصلی این است که گردآوری داده ها به ماتریس متغیر بر حسب مورد منتهی می شود،

روش تحقیق:

انسان همواره برای رسیدن به مقصود و حل مشکلات،راه های مختلف را تجربه می نماید و مناسب ترین راه و روش را انتخاب می کند. بنابراین روش تحقیق در این پژوهش، پیمایشی می باشد.

جامعه آماری:

اولین قدم پیش از انجام نمونه گیری تعریف جامعه مورد نظراست، جامعه مورد نظر جامعه ای است که مورد قبول اغلب محققان قرار گرفته باشد و به طور کلی جامعه عبارت است از گروهی از افراد،اشیاء، یا حوادث که حداقل دارای یک صفت یا ویژگی مشترک باشند. در پژوهش مفهوم جامعه به کلیه افرادی اطلاق می شود که عمل تصمیم پذیری در مورد آن ها صورت گیرد باید دقت کرد که هر چند صفت یا صفات مشترک جامعه مورد مطالعه دقیقاً تعریف می شود اما در پژوهش جامعه از صفات متغیر و صفات غیر مشترک مورد بررسی قرار می گیرد. ماهیت پژوهش تعیین کننده دامنه جامعه است از نظراندازه یا حجم جامعه ممکن است محدود یا نامحدود باشد. جامعه محدود آن است که حدود و تعداد عناصر آن کاملاً مشخص باشد چنانچه عناصر یک جامعه دقیقاً مشخص نباشد جامعه نامحدود خوانده می شود.(دلاور، 1382: ص45).جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر سال سوم دبیرستانهای شهرستان سنقر 500 است.

نمونه آماری:

شامل 100 نفر از دانش آموزان دختر و پسر سال سوم دبیرستانهای شهرستان سنقر است.

روش نمونه گیری:

در این تحقیق از نمونه گیری تصادفی از نوع نمونه گیری خوشه ای استفاده شده است

ابزار تجزیه و تحلیل اطلاعات:

برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار آماری spss استفاده شده است. spss یعنی نرم افزار آماری علوم اجتماعی، بسته نرم افزاری برای پردازش و تحلیل اطلاعات است و نرم افزاری است با توان آماری بسیار بالا که به پژوهشگران ومحققان امکان پردازش اطلاعات و تحلیل علمی داده ها را با دقت بالا می دهد ویکی از کاربردی ترین و دقیق ترین بسته های نرم افزاری آماری spss است. دراین پژوهش برای رد یا اثبات فرضیه ها از نوع آزمون گاما استفاده شده است.

تجزیه و تحلیل داده ها:

یافته های اسنتباطی: در این تحقیق به بررسی تاثیر دو متغیر طبقه و هویت می پردازیم یعنی تاثیراتی که طبقه اجتماعی بر هویت اجتماعی می گذارد یا مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار می دهند

آزمون فرضیات تحقیق:

جدول 1- شغل پدر وهویت اجتماعی در گروه های نمونه

1)به نظر می رسد بین شغل پدر وهویت اجتماعی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

اگر مقدار SIG بیشتر از 05/0 باشد واریانس های در جامعه برابر هستند، بنابراین در فرضیه بالا با توجه به اینکه مقدار عددی 711/ می باشد و از 05/0 بزرگتر است بنابراین نشان دهنده برابری واریانس ها برای دو نمونه می باشد. بنابراین این فرضیه رد نمی شود و بین دو گروه رابطه معناداری وجود دارد و فرضیه اثبات می شود.

2) به نظر می رسد بین درآمد ماهیانه خانواده وهویت اجتماعی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

جدول 2 – درآمد ماهیانه و هویت اجتماعی در گروه های نمونه

اگر مقدار SIG بیشتر از 05/0 باشد واریانس های در جامعه برابر هستند، بنابراین در فرضیه بالا با توجه به اینکه مقدار عددی 128/ می باشد و از 05/0 بزرگتر است بنابراین نشان دهنده برابری واریانس ها برای دو نمونه می باشد. بنابراین این فرضیه رد نمی شود و بین دو گروه رابطه معناداری وجود دارد و فرضیه اثبات می شود.

3) به نظر می رسد بین تعداد مسافرت های سالیانه وهویت اجتماعی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

جدول 3- تعداد مسافرت های سالیانه و هویت اجتماعی در گروه های نمونه

اگر مقدار SIG بیشتر از 05/0 باشد واریانس های در جامعه برابر هستند، بنابراین در فرضیه بالا با توجه به اینکه مقدار عددی 321/ می باشد و از 05/0 بزرگتر است بنابراین نشان دهنده برابری واریانس ها برای دو نمونه می باشد. بنابراین این فرضیه رد نمی شود و بین دو گروه رابطه معناداری وجود دارد و فرضیه اثبات می شود.

جدول 4- نوع مسکن و هویت اجتماعی در گروه های نمونه

4) بین نوع مسکن وهویت اجتماعی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

اگر مقدار SIG بیشتر از 05/0 باشد واریانس های در جامعه برابر هستند، بنابراین در فرضیه بالا با توجه به اینکه مقدار عددی 407/ می باشد و از 05/0 بزرگتر است بنابراین نشان دهنده برابری واریانس ها برای دو نمونه می باشد. بنابراین این فرضیه رد نمی شود و بین دو گروه رابطه معناداری وجود دارد و فرضیه اثبات می شود.

5) بین تحصیلات عالی افراد خانواده و هویت اجتماعی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

جدول 5 – تحصیلات عالی افراد خانواده وهویت اجتماعی در گروه های نمونه

اگر مقدار SIG بیشتر از 05/0 باشد واریانس های در جامعه برابر هستند، بنابراین در فرضیه بالا با توجه به اینکه مقدار عددی 562/ می باشد و از 05/0 بزرگتر است بنابراین نشان دهنده برابری واریانس ها برای دو نمونه می باشد. بنابراین این فرضیه رد نمی شود و بین دو گروه رابطه معناداری وجود دارد و فرضیه اثبات می شود.

نتیجه گیری:

مسایل اجتماعی جامعه پدیده هایی اجتماعی اعم از شرایط ساختاری و یا الگوهای کنشی هستند که در مسیر تحولات اجتماعی بر سر راه توسعه یعنی وضعیت موجود و وضعیت مطلوب مورد توجه مردم و گروههای اجتماعی قرار می گیرند و مانع تحقق اهداف و تهدید کننده ارزشها و کمال مطلوبهای آنها می شوند.و در این پژوهش یکی از این مسایل اجتماعی را که بیشترین اثر و پیامد آن دامن گیر نوجوانان آن هم در دوره ای که وسایل ارتباطی(از قبیل:تلویزیون، ماهواره، اینترنت و.....) بیشترین اثر منفی می تواند بر آنها بگذارد را مورد بررسی قرار دادیم، دلیل اهمیت این پزوهش به خاطر آسیب پذیر بودن این دوره بود، چرا که این بحران هویت و فراموش کردن هویت اثرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی بر جامعه و بالاخص نوجوانان می گذارد، در این پژوهش نشان دادیم که چگونه متغیرهای مستقل(تحصیلات عالی، نوع مسکن،تعدادمسافرتهای سالیانه، درآمد ماهیانه خانواده،شغل پدر) بر متغیروابسته(هویت اجتماعی)تاثیر داشته و از نظریات مختلف جهت بررسی نظری آن استفاده شد. و هر کدام از فرضیات با نظریات مختلف نظریه پردازان تایید می شود.

از نظر دکتر شریعتی، انسان بوسیله پول بیمار می گردد و همه امکانات و ارزش های موجود در وجود انسانی خود را پول می نهد و پول همچون جن در ماهیت وی حلول می کند و او «موجودی خود» را «وجود خود» می پندارد

در این پژوهش طی مصاحباتی که با تعدادی از این دانش آموزان انجام شد دانش آموزان یکسری افراد را به عنوان الگوی خود در نظر می گرفتند و این الگوها افرادی بودن که از لحاظ داشتن مزایای اجتماعی فقط ثروت داشتند و از قدرت و احتران محروم بودند و پژوهشگران باید با انجام چنین پژوهشهای توجه برنامه ریزان را به خود جلب کنند تا این نوجوانان بتوانند و به این سطح آگاهی برسند تا افرادی را به عنوان الگوی خود در نظر بگیرند که در جامعه از مزایای اجتماعی(ثروت و قدرت و احترام) برخوردار باشند.

یافته های پژوهش های حاضر حاکی از آن است که رابطه معناداری بین هویت اجتماعی دانش آموزان با مولفه های مستقل طبقه اجتماعی که شامل تحصیلات، شغل، درآمد ماهیانه، نوع وسایل منزل، مساحت منزل مسکونی، تماس تلفنی با خارج، استفاده از اینترنت، تعداد مسافرت ها و... وجود دارد.

از نظر دکتر شریعتی،انسانی که ماشین را بوجود آورده است، اسیر و برده تکنولوژی می گردد و تکنولوژی انسانی دیگر می سازد که اسیر آن ماشین و صنعت است و «از خود بیگانگی» را پدید می آْورد، انسانی که مشغول کار است از خود غافل است و خود را احساس نمی کند و فقط هدف را احساس می کند(کیستی ما، 1378:ص 39).

مقدار sig بدست آمده در سطح معناداری 95% برای متغیرهای مستقل اینگونه می باشد: براساس داده های پژوهش و استفاده از آمار توصیفی متغیر های مستقل به ارزش یکسانی در بین آنها اهمیت ندارد، ارزش و اهمیت متغیرهای مستقل در ای افراد به شرح زیر می باشد: تحصیل در دانشگاه(79%)، شغل پدر(71%)،، نوع مسکن (40%)،، تعداد مسافرت ها (32%)،، درآمد ماهیانه (12%) می باشد، به این ترتیب تحصیل در دانشگاه و تحصیلات برای این دانش آموزان بیشترین همبستگی و در آمد ماهیانه کمترین همبستگی را با هویت اجتماعی را دارند.

جامعه شناسان جدید ضمن بررسی و مطالعه سلسله مراتب طبقاتی در جوامع صنعتی کنونی، به خصوص به امیدواری های زندگی طبقات نیز اهمیت فراوان می دهند. امیدواری های زندگی بیشتر ناشی از امکان تحصیل، پول، پاداش و درآمدی است که همچنین امکان وی برای سالم ماندن و پرورش یافتن و به طور کلی، استفاده از مواهب مدنیت فنی امروزی نیز هست(فراهانی،1380: ص 99).

بنا به یافته های تحقیق، درواقع ارزیابی و تلقی دانش آموزان از هویت متاثر از طبقه اجتماعی، تحصیلات، وضعیت اقتصادی و موقعیت شغلی خانواده هایشان می باشد. به باور میتوز افراد هویت های خویش را بر می گزینند و مجبور به انتخاب ارزش ها و نگرش ها و سبک زندگی در میان تنوعی از انتخابات هستند، چرا که نوجوانان و جوانان با تامل و درنگ به ارزیابی،انتخاب و گزینش مبادرت می کنند.

فهرست منابع:

1) آرون،ریمون (1386)، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی،ترجمه باقر پرهام،چاپ هشتم،چاپ تهران، نشر کتیبه.

2) ستوده، هدایت الله(1386)جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران، چاپ دوم،تهران، انتشارات ندای آریانا.

3) شیخاوندی، داور(1380) ناسیونالیسم و هویت ایرانی، تهران، انتشارات جامعه شناسان.

4) کاجی، حسین(1378) کیستی ما از نگاه روشنفکران ایرانی، چاپ دوم، تهران، انتشارات روزنه.

5) کوزر،لوئیس(؛1379) زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی،ترجمه محسن ثلاثی،تهران، انتشارات علمی

6) ربانی، رسول (1378)جامعه شناسی کار و مشاغل،‌چاپ دوم،انتشارات دانشگاه اصفهان.

فهرست مجلات و فصلنامه ها:

6) فراهانی، حسن؛ 1380، مجله معرفت(مجلات با موضوعات گوناگون علوم سیاسی) شماره 45.

7) فصلنامه مطالعات ملی، علمی، پژوهشی، 1387، شماره 3، سال نهم.

8) فصلنامه مطالعات ملی، علمی، پژوهشی، 1388، شماره 3، سال دهم

9) مجله جامعه شناسی ایران، 1386، شماره 2، دوره هشتم.

10) مجله جامعه شناسی ایران، 1386، شماره 4،‌دوره هشتم.

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه