الگوى عمومى تدریس (general teaching model)
الگوى عمومى تدریس (general teaching model) معروفترین الگو براى تدریس، الگوى عمومى تدریس است. این الگو نخستین بار توسط رابرت گلى (Robert Glazer) در سال 1961 مطرح شد و بعدها کسان دیگرى از جمله راجر رابینسون (Roger Robinson) در سال 1971، تغییراتى در آن بوجود آوردند. این الگو در عین سادگی، فرایند تدریس را بخوبى توصیف مىکند و به معلم در سازمان دادن فرایند تدریس کمک مىکند.
مراحل الگوى عمومى تدریس:
در الگوى عمومى تدریس، فرایند تدریس را مىتوان به پنج مرحله به شرح زیر تقسیم کرد:
مرحله ی اول: تعیین هدفهاى تدریس (instructional objective) و هدفهاى رفتاری
در این مرحله، معلم باید پیش از آغاز تدریس، بر اساس انتظاراتى که در پایان درس از فراگیر دارد، هدفهاى تدریس خود را بصورتى عینى و قابل اندازهگیرى تعریف و مشخص کند؛ به عبارت دیگر، اطلاعات، مفاهیم، اصول و سایر مطالب و محتواى درس باید بصورت هدفهاى کاملاً صریح و روشن بیان شده باشد.
مرحله ی دوم: تعیین رفتار ورودى و ارزشیابى تشخیصی
در این مرحله، پیش از آغاز تدریس و بعد از تعیین هدفهاى رفتاری، معلم باید به تعیین رفتار ورودى مورد نیاز براى یادگیرى هدفهاى رفتارى اقدام کند و از طریق ارزشیابى تشخیصی، توانایىهاى فراگیران را براى آموختن هدفهاى رفتارى معین سازد. این مرحله همان مرحله تعیین آمادگى فراگیران است، اما بصورتى دقیق و عینی. اصطلاح رفتار ورودى در اینجا منعکسکننده کلیه یادگیرىهاى گذشتهی فراگیران، توانایىهاى عقلی، وضع انگیزشى و برخى عوامل اجتماعى و اقتصادى مؤثر در یادگیرى و میزان رشد آنان است.
مرحله ی سوم: تعیین شیوهها و وسایل تدریس (instructional procedure and media)
در این مرحله، معلم باید شیوهها و وسایل تدریس خود را با توجه به مفاهیم درس و شرایط و امکانات و ویژگىهاى فراگیران انتخاب کند. او مىتواند با آگاهى از شرایط و موقعیت آموزشی، یکى از روشهاى قدیمى و سنتى مانند سخنرانی، آزمایشى یا روشهاى جدید آموزشى مانند روشهاى آموزش انفرادى را براى تحقق هدفهاى آموزشى انتخاب کند.
مرحله ی چهارم: سازماندهى شرایط و موقعیت آموزشی
در فرایند آموزشی، فقط انتخاب محتوا، روش و وسیله کافى نیست. معلم باید بتواند از مجموع امکانات به نحو شایسته استفاده کند. او نخست باید خود را براى تدریس آماده کند و سپس به آماده کردن کلاس و محیط آموزشى بپردازد. او باید تجارب لازم را براى فعالیتهاى آموزشى کسب کند و فراگیران را براى کسب چنین تجاربى هدایت نماید. در هر صورت، او باید قادر باشد که با ابتکار و خلاقیت، در امر تدریس و تحقق هدفهاى آموزشی، حداکثر استفاده را از امکانات موجود ببرد.
مرحله ی پنجم: سنجش و ارزشیابى عملکرد (performance assessment)
مرحله نهایى این الگو به ارزشیابى میزان یادگیرى شاگردان پس از پایان تدریس اختصاص دارد. در این مرحله، معلم نه تنها به ارزشیابى معمول در مدارس اقدام مىکند، بلکه علاوه بر انجام دادن امتحانات مرسوم، عملکرد شاگردان را در موقعیتهاى متعدد، مانند انجام دادن طرح شرکت در فعالیتهاى آموزشى و تحقیق و تتبع در زمینه مفاهیم آموخته شده ارزیابى مىکند و بر اساس اطلاعات بدست آمده، به ارزشیابى میزان اثر تدریس خود و یادگیرى شاگردان مىپردازد و در صورت عدم موفقیت، با توجه به نتایج ارزشیابی، به مراحل قبلى الگو را ترمیم و اصلاح مىکند.
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 16 اسفند 1401 (17:31)
- گزارش تخلف مطلب