نظریه روانی – اجتماعی اریک اریکسن
اریک اریکسُن یکی از روانکاوانی است که معمولاً به «روان شناس خود» معروف-اند. این گروه از روان شناسان برای فعالیت و کارکرد ایگو (ego) که به فارسی «خود» ترجمه شده، اهمیّت زیادتری قایل اند.
وی معتقد بود که پدیده¬های روانی را تنها در سایه ارتباط متقابل بین عوامل زیستی با پارامترهای اجتماعی، روانی، رفتاری و حتی تجارب شخصی می¬توان به درستی شناخت.
در میان نظریات اریکسن، نظریه «مراحل هشتگانه زندگی Eight Ages of man» از همه جالبتر و ابتکاری¬تر بوده و اهمیت زیادی نیز دارد. در این نظریه، اریکسن در پی آن است تا نقش فرهنگ را در تکامل و رشد شخصیّت نشان دهد. او برای شناخت مسایل مهمی که انسان در رابطه باخود و جهان با آنها روبروست، بینش جدیدی عرضه می¬کند. (شاملو، 1390، ص 75)
مراحل هشتگانه رشد از دید اریکسن عبارتند از:
1- طفولیت 2- اوان کودکی 3- سن بازی 4- سن مدرسه
5- نوجوانی 6- جوانی 7- میانه سالی 8- پختگی
اگر چه اریکسن اعتقاد دارد که هشت مرحله رشد، جهان شمول اند و شامل همه انسان¬ها می¬شوند، لیکن به این موضوع نیز اذعان دارد که در نحوه برخورد هر فردبا مسایلی که در هر مرحله، به وجود می¬آیند و در حل آنها، تفاوت¬های فرهنگی تأثیر عمده¬ای دارند.
مراحل رشد فرد در نظریهی اریک اریکسون
اریک اریکسون، روانشناس مشهور که متأثر از زیگموند فروید بود، عقیده داشت که افراد در هر مرحله از رشد در زندگی، با یک تضاد روبرو میشوند که نقطه عطفی در فرایند رشد خواهد بود. به باور او، این تضادها در به وجود آوردن یک کیفیت روانی یا ناکامی موثر اند. در خلال این دوره، هم زمینه برای رشد شخصی بسیار فراهم است و هم برای شکست و ناکامی. او نظریهی رشد روانی- اجتماعی را مطرح کرد که بسط بیشتری نسبت به نظریهی فروید داشته و دیدگاه نسبتا خوشبینانه تری در مقایسه با تئوری روانی-جنسیِ فروید دارد. در این جا، هشت مرحلهی رشد روانی – اجتماعی شخص بر اساس این نظریه به شکل خلاصه معرفی می شوند.
مرحلهی اول: رشد روانی – اجتماعی: اعتماد در برابر بیاعتمادی
نخستین مرحلهی رشد در نظریه رشد روانی – اجتماعی اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید. این دوره، بنیادیترین مرحله در زندگی است. نظر به این که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد. اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر پرستار ناسازگار، پسزننده یا از نظر عاطفی غیرقابل دسترس باشد و به طفل توجهی کافی نکند، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم موفقیت در رشد اعتماد، سبب به وجود آمدن ترس در کودک شده و به این باور منجر می گردد که دنیا جای بسیار ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است.
مرحلهی دوم: خودگردانی و اتکاء به نفس در برابر شرم و شک
دومین مرحلهی نظریه رشد روانی – اجتماعی اریکسون در دوران اولیهی کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی/تشناب رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند، احساس امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
مرحلهی سوم: ابتکار در برابر گناه
در خلال سالهای قبل از مکتب، اطفال شروع به قدرت نمایی و اِعمال کنترل بر دنیای خود از طریق برخی بازیها و سایر تعاملات اجتماعی میکنند. کودکانی که این مرحله را با موفقیت بگذرانند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا میکنند. و آنهایی که در به دست آوردن این مهارتها ناکام میمانند، حس گناه، شک به خود، و کمبود ابتکار در آنها باقی میماند.
مرحلهی چهارم: کوشایی در برابر حقارت
این مرحله، سالهای اول مکتب، تقریباً از 5 سالگی تا 11 سالگی را در برمیگیرد. کودکان از طریق تعاملات اجتماعی شروع به رشد حس غرور نسبت به دستاوردها و توانائیهای خود میکنند. کودکانی که توسط والدین یا معلمان تشویق و هدایت میشوند، حس کفایت، صلاحیت و اعتقاد به تواناییهای خود در آنها به وجود میآید. آنهایی که از سوی والدین، معلمان یا همسن و سالهای خود به قدر کافی مورد تشویق قرار نمیگیرند به توانایی خود برای موفقیت، شک خواهند کرد.
مرحلهی پنجم: هویت در برابر گمگشتگی و سردرگمی
در دوران نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند و به عبارت دیگر، خود را حس میکنند. آنهایی که از طریق کاوشهای شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشتسر میگذارند. و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گمگشته خواهند بود.
مرحلهی ششم: حس تعلّق در برابر انزوا و گوشه گیری
این مرحله، دوران اولیه بزرگسالی، یعنی زمانی که افراد به کشف روابط شخصی میپردازند را در بر میگیرد. اریکسون عیقده داشت که برقرار کردن روابط نزدیک و متعهدانه با دیگران ضرورت دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، روابط مطمئن و متعهدانهای را به وجود خواهند آورد. به یاد داشته باشید که هر مرحله بر پایه مهارتهای یادگرفته شده در مراحل قبل بنا میشود. اریکسون عقیده داشت که حس قوی هویت شخصی برای ایجاد روابط صمیمانه و همراه با تعلّق خاطر اهمیت دارد. مطالعات نشان دادهاند که کسانی که حس ضعیفی نسبت به خود دارند در روابطشان نیز تمایل به تعهدپذیری کمتری دارند و بیشتر در معرض انزوای عاطفی، تنهایی و افسردگی قرار دارند.
مرحلهی هفتم: فعالیت در برابر رکود
در دوران بزرگسالی، ما به ساختن زندگی خود ادامه میدهیم و تمرکز ما بر روی شغل و خانواده قرار دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، حس خواهند کرد که از طریق فعال بودن در خانه و اجتماع خود، در کار جهان مشارکت دارند. آنهایی که در به دست آوردن این مهارت ناموفق باشند، حس غیرفعال بودن، رکود و درگیر نبودن در کار دنیا را پیدا خواهند کرد.
مرحلهی هشتم: یکپارچگی در برابر ناامیدی
این مرحله مربوط به دوران کهنسالی است و بر بازتاب فعالیتهای گذشته تمرکز دارد. آنهایی که در مراحل پیشین رشد چندان موفق نبوده اند یا به این باور اند که شکست خورده اند، حس خواهند کرد که زندگی شان تلف شده است و بر گذشته افسوس خواهند خورد. در این حالت است که فرد با حس ناامیدی و ناخشنودی روبرو خواهد شد. کسانی که از دستاوردهای گذشته خود در زندگی احساس غرور داشته باشند، حس یکپارچگی، درستی و تشخّص خواهند کرد. با موفقیت پشت سرگذاشتن این مرحله یعنی نگاه به گذشته با اندکی تأسف و احساس رضایت کلّی. این افراد کسانی هستند که خردمندی به دست میآورند، حتی در مواجهه با مرگ.
- لینک منبع
تاریخ: چهارشنبه , 17 اسفند 1401 (23:31)
- گزارش تخلف مطلب